پاسخ به شبهات اعتقادی | ||
عدل الهی به چه معناست؟ یکی از مسائل محوری و مهم در ادیان الهی، اصل عدل و حکمت است که زیر بنای بسیاری از مسائل کلامی بهشمار میرود و در ابواب مختلف به آن استناد میشود. شیخ صدوق از حضرت علی (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مسجد نشسته بود، مردی یهودی وارد شد و پرسشهایی را در زمینه توحید و صفات خدا مطرح نمود، و از آن جمله پرسید: آیا پروردگارت ستم میکند؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: خیر، یهودی گفت به چه دلیل؟ پیامبر پاسخ داد: «لعلمه بقبحه و استغنائه عنه»؛ چون به زشتی ظلم آگاه است، و نیازی به انجام آن ندارد. یهودی گفت: آیا در این باره از جانب خدا مطلبی بر تو نازل گردیده است؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آری، آنگاه آیاتی از قرآن را برای او تلاوت نمود. (توحید صدوق، ص 398-397) تقریباً در همه ادیانى که به خدایى متشخص اعتقاد دارند، یکى از صفات خداوند عدالت اوست. مسلمانان، یهودیان و مسیحیان خداوند را عادل می دانند و معتقدند خداوند به بندگان خود ظلم نمیکند. این مسئله آنقدر اهمیت یافت که به واسطه نفی و اثبات در این مساله - یعنی مساله عدل - متکلمین اسلامی دو نحله شدند: عدلیه و غیر عدلیه: عدلیه یعنی طرفداران اصل عدل الهی، و غیر عدلیه یعنی منکرین اصل عدل الهی. البته ذکر این نکته لازم است که منکرین عدل الهی نمیگفتند خداوند ظلم میکند بلکه عدل را بهگونهای خاص تفسیر می کردند. به نظر ایشان عدل، خود حقیقتی نیست که قبلاً بتوان آن را توصیف کرد و مقیاس و معیاری برای فعل پروردگار قرار داد. اساساً معیار و مقیاس برای فعل الهی قرار دادن نوعی تعیین و تکلیف و وظیفه، و تحدید و تقیید مشیت و اراده برای ذات حق محسوب میشود. عدل، مقیاس فعل پروردگار نیست، بلکه فعل پروردگار، مقیاس عدل است . متکلمین شیعه عموماً از عدلیه هستند و یکی از اصول دین اسلام را اصل «عدل» میدانند. از منظر قرآن نیز در عالم تکوین، ظلم و بیعدالتی در آفرینش هستی جایی ندارد و در عالم تشریع نیز عدل مهمترین هدف بعثت انبیا تلقی گردیده است. شبهات مربوط به عدل الهی توضیح معنای عدل · درباره معنای صفت عدل در خداوند بیانهای گوناگونی مطرح شده است. · تعریف عدالت به تناسب و اعتدال درباره خداوند صحیح نیست زیرا وقتی او خالق همه هستی است، معیاری جداگانه برای سنجش اعتدال و تناسب درباره فعل او قابل طرح نیست. همچنین عدالت الهی بهمعنی مساوات در تقسیم امور و کمالات نیست چرا که اساسا مساوات در شرایط متفاوت ناپسند است. بلکه عدالت بهمعنای آن است که هر چیزی در جای خودش قرار گیرد و هر صاحب حقی به حق خودش برسد. که البته این حق چیزی جز عطا و لطف و فیضبخشی خود خدا نیست. اگر نه، حقی جداگانه که بر خداوند تحمیل شود قابل فرض نیست. با این حال از آنجا که عقل ما تنها معیار شناخت است و با همان عقل اصل وجود خدا و صفات کمال او را شناختهایم، میفهمیم که وقتی او حقی را برای مخلوقی ایجاد کرد، به آن حق پایبند خواهد بود و ظلم به همان معنایی که ما با معیارهای عقل خودمان میفهمیم در خدا راه ندارد. شبهاتی که درباره این صفت مطرح میشود: 1ـ تبعیض: تبعیضهای مشهود در مخلوقات خدا با عادل بودن او سازگار نیست. این تبعیض هم در تقسیم امکانات آسایش و زندگی و تحمل رنج گروهی از موجودات و هم در مراتب کمال و معنویت وجود دارد و موجوداتی که بدون هیچ گناهی دچار رنجهای فراوان یا محرومیت از مقامها و مراتب بالای وجود شدهاند حق دارند به خدای هستی اعتراض کنند چرا آنها را بهجای افراد برخوردار قرار نداده است. پاسخ: آنچه در مخلوقات وجود دارد تفاوت است و نه تبعیض و این تفاوتها لازمه ذاتی نظام هستی است. به این معنی که اگر قرار بر تحقق عالم باشد، تنها با همین تفاوتها که فرع تمایزها و محدودیتهاست قابل فرض و تحقق است. ضمن اینکه بسیاری از آنچه که ناپسند و شر میپنداریم، در واقع خیر است و ما به بسیاری از مصالح و حکمتها آگاهی نداریم. بهترین مثال برای درک ضروت تفاوت و تمایز در موجودات، توجه به نظام اعداد است که با توجه به حقیقی بودن تفاوتها و قراردادی نبودن آن، اساساً فرض جابهجایی و تغییر در این نظام غیر ممکن است.البته با توجه به جبران شدن بسیاری از کمبودها در جهان آخرت و پاداشهایی که به افراد فقیر، مصیبتزده و امثال آن داده میشود، عدالت خداوند در امور اختیاری معنای کاملتری پیدا میکند. 2 ـ جبر: سیطره کامل جبر محیط بر انسان، جایی برای اختیار او باقی نگذاشته و اینکه انسان در خود قدرت انتخاب و تصمیمگیری میبیند، چیزی جز توهم نیست. هر کس دقیقاً همان گزینهای را انتخاب میکند که اقتضای آگاهیها، ژنها و محیط اوست. قرار دادن مجازات برای مجرمان در جوامع بشری نیز دلیلی بر اختیار انسانها نیست، بلکه بخشی از همان آگاهیها و شرایط محیطی است که در جلوگیری از انتخابهای نادرست تأثیر میگذارد. در میان دینداران نیز افراد فراوانی به جبر اعتقاد داشته و دارند و علیت تامه خداوند را دلیل حاکمیت مطلق اراده او بر همه هستی میدانند. البته از آنجا که آنها حسن و قبح ذاتی افعال را نمیپذیرند و هر آنچه خداوند انجام دهد را عین عدالت بهشمار میآوردند، مشکل و تناقضی را در اعتقادات خود احساس نمیکنند. اما امروزه بسیاری از بیخدایان و مخالفان دین، از منظری دیگر و با اتکا به یافتههای علومی چون عصبشناسی بر حاکمیت جبری محیط بر رفتارهای انسان تأکید میکنند و بر همین اساس، مجازات افراد در جهانی دیگر را عادلانه نمیدانند؛ چرا که رفتارهای افراد را معلول شرایطی میبینندکه خود او در آن دخالتی نداشته است. پاسخ:اگر چه محیط و عوامل فراوانی بهصورت غیراختیاری بر عملکرد انسان تأثیر میگذارد، اما اینگونه نیست که هیچ مجالی برای اختیار و انتخاب انسان باقی نماند. چرا که هر کس وجداناً این حق و امکان انتخاب را در خود مییابد و نسبت به انتخابهای درست و غلط خود احساس شادی و شرم دارد. قرار دادن مجازات برای مجرمان، با هر توجیه و شرایطی در دنیا عادلانه محسوب شود، در آخرت نیز همین شرایط را دارد.علیت تامه خداوند و حاکمیت مطلق او بر هستی نیز با اختیار انسان منافاتی ندارد. چرا که این اختیار نیز بخشی از فرایند تعریف شده از سوی آن علت العلل است و در واقع، جبری کامل بر همه هستی حاکم است که اختیار انسان، بخشی از آن است. بهعبارت دیگر، آدمی مجبور است که اختیار داشته باشد. 3 ـ نامتناسب بودن پاداشها و عذابهای اخروی مجازاتهای اخروی به شکلی که نقل میشود مخالف عدل الهی است! زیرا در مجازاتهای اخروی تناسب میان جرم و جریمه وجود ندارد و مجازاتها به نحو غیر عادلانهای اجرا میشود. مثلاً قرآن کیفر قتل نفس را جاویدان ماندن در جهنّم معین فرموده است و به همین طریق برای سایر گناهان، عقوبتها و مجازاتهای سخت و غیر قابل تحملی ذکر شده است؛ عقوبتهایی که از لحاظ کیفیت، فوقالعاده شدید است و از لحاظ مدت، بسیار طولانی. پاسخ: وضع زندگی در آخرت با وضع آن در دنیا متفاوت است. زندگی در آنجا قوانین و نظاماتی دارد غیر از آنچه که در اینجا هست. به عبارت دیگر، دنیا و آخرت دو نوع جهان و دو نشئهاند. مسأله تناسب جرم و کیفر، مربوط به کیفرهای قراردادی است که رابطه آنها با جرم، رابطه قراردادی است نه واقعی و ذاتی. اما مکافاتهای طبیعی، نتیجه و لازمه عملاند. مردن، نتیجه طبیعی و اثر وضعی نوشیدن سمّ است. اگر به کسی بگویند خود را از قلّه کوه پرت نکن وگرنه نابود میگردی، حق ندارد اعتراض کند و بگوید چه تناسبی هست میان خیرهسری من و این جزای شاقّ. اینجا حساب علّت و معلول است. سقوط از کوه یا نوشیدن زهر، علت است و نابودی معلول آن است. اثر آن علتها این است و جز این نتواند بود. ضمن اینکه بر اساس متون دینی، پاداش و جزای اخروی، تجسم و عینیت همان اعمال دنیایی است و جنبه قراردادی ندارد. 4 ـ شفاعت شفاعت یک نوع استثنا قائل شدن و تبعیض و بیعدالتی است. چرا که مسلّما شفاعت، شامل همه مرتکبین جرم نمیگردد زیرا در این صورت دیگر نه قانون معنی خواهد داشت و نه شفاعت. چگونه رواست که مجرمان به دو گروه تقسیم گردند، یک عده به خاطر اینکه پارتی دارند از چنگال کیفر بگریزند و عدهای دیگر به جرم اینکه پارتی ندارند گرفتار کیفر گردند؟ پاسخ: شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است ولی شفاعت صحیح، حافظ و تأیید کننده قانون است. شفاعت غلط آن است که کسی بخواهد از راه پارتی بازی جلوی اجرای قانون را بگیرد. اما شفاعت صحیح، نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثنا و تبعیض وجود دارد و نه نقض قوانین، و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگذار است. شفاعتی که در متون دینی مطرح و تأیید شده بهمعنی وسیله و واسطه هدایت و مغفرت بودن یک شخص یا یک امری است که خداوند آن را وسیله فیض خود قرار داده و بهرهگیری از او موجب رشد و ارتقای انسان میشود. این موضوع در شفاعت هدایت کاملاً روشن است و همان روال عادی واسطه شدن افراد در بهرهمندی از هدایت الهی را در آخرت متجلی میسازد و در شفاعت مغفرت نیز با توجه وسعت غفران الهی و غلبه رحمت او بر غضبش قابل فهم خواهد بود. 5ـ عمل غیرمسلمان آیا کارهای خیر افراد غیر مسلمان مقبول است یا غیر مقبول، اگر مقبول است پس چه فرق میکند که انسان مسلمان باشد یا نباشد، و اگر غیر مقبول است و یکسره پوچ و باطل است و اجر و پاداشی نزد خدا ندارد با عدل الهی چگونه سازگار است؟ پاسخ: آنچه اهمیت دارد تسلیم بودن در برابر حقیقت است و کلمه اسلام هم معنایی جز همین تسلیم بودن در برابر همان چیزی که میفهمیم ندارد. بر این اساس کسی که حقایق بزرگ و مهمی چون وجود خدا، نبوت فرستادگان او و تبعیت از فرمان الهی را نادیده بگیرد یا انکار کند، خوی غیرانسانی و غیراخلاقی خود را نمایان کرده است. چنین کسی اگر کار خیر دیگری انجام دهد، هرگز واقعی و اخلاقی نیست و به همین جهت پذیرفته نمیشود. [ شنبه 95/11/9 ] [ 8:28 عصر ] [ asadi ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |